سپهر پورشيرازيسپهر پورشيرازي، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

سپهره آسموني

كوچولوي ٢ساله من

٩٢/١/٢٠ پسركم چند روز ديگه ٢سالت ميشه ماماني تو مثله هميشه خوبي و من اندازه تو خوب نبودم ماماني تو شيريني ،شيريني وصف نشدني،كاش ميشد تمام لحظاتته زندگيتو ثبت كنم تو به من ميگي مامي به بابا ميگي ددي ميگي ددي دوس داره چند روز ديگه با بچه هاي كلوپمون داريم براي تو يه عالمه دوست هم سنه خودت جشنه تولد ميگيريم،اميدوارم دوست داشته باشي و بهت خوش بگذره
20 فروردين 1392

سپهر كوچولو داره به مهد عادت ميكنه

٩١/٧/٢٤ سپهر امروز خيلي خوب رفت مهد.البته بگم ها دلم خيلي براش سوخت. احساس ميكنم خيلي كوچولو بود براي از خودم دور شدن ولي بچه من باهوشه مرتب از محيطش داره جذب ميكنه براش لازم بود براي خودمم همين طور . امروز روزه سرنوشت سازيه برايه من بايد تصميم بگيرم برم كلاس يا نه ولي هرچي به ظهر نزديك تر ميشه مطمٍئن ميشم ميرم كلاس ولي چه ميشه و چه طوري بهترهستو ميسپارم به خدا. ث ً اگه خودش درست شد كه شد اگه نشد ناراحت نميشم و احساسه آزادي ميكنم اين ٢هفته كه اومدم كتابخونه خيلي ول چرخيدم ولي ميدوني به اين ول چرخيدن احتياج داشتم .
24 مهر 1391

مريخي ١٥ ماه ي من

مریخی کوچک من! اینجا مریخ نیست... خانه ی عشق است... اما؛ یک فرشته داریم که مریخی را خوب صحبت میکند... من هم مترجمش هستم... نمیدانید چقدر شیرین است وقتی پانزده ماهه ی زیبا...میگوید...تمام انچه را که میداند... من فدای شکر پاره هایت... سپهرم گاهی دلم میخواهد.......درسته قورتت دهم....تو هم بدت نمی اید...من میبوسم و تو....شیرین میخندی و چشمانت را میبندی.... و اخر....بوسه ی اعجاب انگیز مهمانم میکنی... گویی دوپینگ کرده ام...برای یک عمر! مریخی نازم...........ترجمه کنم بخشی از کلامت را که وقتی با ان صدای ناز ادا میشود......برای من خوشترین و زیباترین کلام و اهنگ دنیایم میشود....میمیرم برایت! همه ميدانند ،تو هم بدان من خود يك عمر مريخي بوده ام، و حال پ...
7 مرداد 1391
1