عيد ٩٣
مامان گلي اين چهارمين ساليه كه در كناره سفره هفت سين با ماييي
قربونه مهربونيات بشم خيلي دوست دارم ا
لبته بگم ها يكي از اين سال ها تو ،هنوز با من نفس ميكشيدي. . .....
سره سال تحويل كناره مامان جون راضي ،و عمو فريد بوديم.
راستي عيد ساعته ٨ شبه روز ٥شنبه بود. فرداش صبح زود به طرفه اصفهان حركت كرديم.
و رفتيم خونه دايي حميد. و روزه دوم ،صادق و صدرا اومدن خونه مامان شعله.
مامان تو شیرین زبونی هات وصف ناشدنیه.
مامان تو باهوشی
خیلی خیلی باهوشی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی